فروغ کاظم زاده

در این مقاله می­خواهیم بهترین کتاب­ های موفقیت رو معرفی کنیم:

کتاب هایی که باورتان را دگرگون می­کنه، رویاتون رو خیلی قوی می­کنه و انگیزه­تون رو نسبت کارتون وزندگی­تون تغییر می­ده و بالا می­بره. شاید دقیق­تر بخواهم بگم همون زمان­هایی که من خودم احتیاج داشتم یه نفر بمب انگیزه باشه کنار من، شاید با خوندن همین چهار تا کتاب حالم، فکرم و اصلا انگیزه­ ی من تغییر کرد و فکر می­کنم همین چهار تا کتاب واقعاً برای پیشرفت عالیه و بهترین کتاب های موفقیت بشمار میاد.

کتاب اول جادوی فکر بزرگ:

 مربوط به آقای دیوید شواتز هست که این کتاب خیلی نسبت به نحوه­ ی فکر ما، باورهای ما و اون محدودیت هایی که برای خودمون به وجود میاریم و خیلی اوقات کوچک فکر می ­کنیم خیلی قشنگ توضیح داده بزرگ فکر کنید تا بزرگ زندگی کنید. در شادمانی، بزرگ زندگی خواهید کرد. در پیشرفت، بزرگ زندگی خواهید کرد. بزرگ در درآمد، بزرگ در میان دوستان و بزرگ در احترام به‌ سر خواهید برد.

 

کتاب دوم زندانیان باور :

دومین مورد از بهترین کتاب های موفقیت اثر ماتیو مکی بیان می کند که شما می­توانید از بهشت یک جهنم برای خودتان بسازید و از جهنم یک بهشت و فقط و فقط به باور خودمان در زندگی مربوط می­شه .حافظ میگه :

تو خود حجاب خودی حافظ از میان بردار.

واقعیت اینه که باورهای خود ما هستند که جلوی پیشرفت­مون و بهبود زندگی­مون رو می­گیره.باورهای هر انسان زندگی او را شکل می‌دهند، بر تصمیماتش اثر می‌گذارند و مسیرش را در زندگی مشخص می‌کنند. انسان بر اساس باورهای خود از بعضی مسیرها فاصله می‌گیرد و بعضی تجربه‌ها را رد می‌کند یا می‌پذیرد.

باورها از کودکی همراه او رشد می‌کنند و درون او ریشه می‌دوانند و آینده‌اش را می‌سازند. اما این باورها از کجا آمده‌اند؟ آیا همه‌ی آن‌ها درستند یا نیاز به بازبینی دارند؟ با باورهای غلط چه باید کرد؟ چگونه باید باورهای جدیدی در خودمان ایجاد کنیم؟

اگر می‌خواهید در چالش با باورهایتان همراه خوبی داشته باشید کتاب زندانیان باور اثر پاتریک فانینگ و ماتیو مک کی پیشنهاد بسیار خوبی است.

کتاب سوم اسرار ذهن ثروتمند :

موفقیت چیزی نیست که تنها با تلاش زیاد و بی‌وقفه به دست بیاید. در حقیقت موفقیت اصلی از ذهن ما ریشه می‌گیرد و در دنیای بیرونی ما انعکاس پیدا می‌کند. این موضوع برای ثروتمند شدن هم صدق می‌کند.

مهم نیست که در حال حاضر از نظر مالی چه جایگاهی دارید. کتاب اسرار ذهن ثروتمند نوشته‌ی تی هارو اکر به ما میاموزد که چطور می‌توان از صفر شروع کرد و با خود واقعی‌مان روبه‌رو شویم.کتاب اسرار ذهن ثروتمند یکی از معروف‌ترین کتاب‌های جهان در حوزه ثروت و موفقیت است که به خواننده می‌گوید که باید ذهنیت‌های اشتباه درباره‌ی پولدار شدن را کنار گذاشت و با ذهنیتی تازه به استقبال پیشرفت‌ها رفت.

کتاب چهارم اگر اول نشی آخر میشی

کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی ، به شما نشان خواهد داد چگونه می توانید موفق شوید و چگونه آن جایگاه قدرتمند اول را به دست آورید . با خواندن این کتاب یاد میگیرید برای پیشرفت خود، شرکت و ایده های تان (و همیشه اول شدن) دقیقا چه کارهایی باید انجام دهید. کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی نوشته گرنت کاردون ترجمه عنوان اصلی کتاب If you’rs not first, you’rs last می باشد که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد.

 

 


چرا در به ثمر رساندن تصمیماتمان ثابت قدم نیستیم؟

رسیدن به اهداف و کارها مستلزم تلاش است. همیشه رسیدن به لذت آنی آسان‌‌تر است و به تلاش آنچنانی هم نیازی ندارد. خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و به تفریح رفتن تلاش نمی‌خواهد و آن چیزی است که می‌توانید سریع به آن برسید.

ولی بدنسازی و کاهش وزن به وقت و تلاش نیاز دارد. پس از اینکه شما کاری را رها می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟ به خاطر نداشتن خودانضباطی احساس بدی خواهید داشت و سعی می‌کنید کار خود را توجیه کنید. پس از مدتی وقتی فردی را می‌بینید که با خودانضباطی توانسته در آن کاری که شما می‌خواستید انجام دهید،‌ موفق شود. به او غبطه می‌خورید و از دست خود ناراحت می‌شوید

. تفاوت بین شما و آن فرد در این است که او خودانضباطی داشته و برای رسیدن به نتیجه کارش ثابت قدم بوده ولی شما اینگونه نبوده‌اید. شاید بگویید که آن ها خوش‌شانس هستند اما این به شانس ربطی ندارد. موفقیت آن ها مستلزم خودانضباطی است که شما هم می‌توانید داشته باشید.

 

پیشنهاد می شود 4 گام نظم در برنامه ریزی برای زندگی را بخوانید.

 

 علت اصلی این در نوع نگرش و بینش ماست. در مجموع بخواهم

به صورت خلاصه بگویم ما دو نوع تفکر داریم :

   تفکر آهسته :

تفکر سریع در تفکر آهسته تفکری هست که نیاز دارد جزئیات بیشتری بررسی شود، یک سری اقدامات برایش انجام شود.

    تفکر سریع:

 تفکری هست که نتیجه اش زود هنگامه مثل برنامه ریزی­ های روزانه. حالا ما چرا در برنامه­ ریزی­ هایمان با شکست مواجه می­شویم؟

به این دلیل که ما داریم از تفکر سریع به جای تفکر آهسته استفاده می­کنیم .بی ­جهت تصمیم می­گیریم که رژیم بگیریم و بعد از چند روز آن را رها می­کنیم اون رژیم را با یک برنامه می­نویسیم و بعد از چند روز پشیمان می­شویم.

 

حالا چه کار کنیم که از تفکر آهسته به جای تفکر سریع استفاده کنیم؟

تکنیک اول

از خودمان بپرسیم می­خواهیم چه کار کنیم؟

 یعنی این که قراره هدفمان چی باشد؟ چون اگر این برای ما مشخص نباشه اصلا واقعاً بیهوده داریم پیش می­رویم در هر کاری. ببینید خیلی اوقات ما این قدر درگیر روزمرگی­ های خودمون می­شیم و مدام داریم کار می کنیم خیلی اوقات متوجه نیستیم اصلا داریم چه کار می کنیم حتی پس بیاییم از این به بعد وقتی که می خواستیم هر کاری را انجام دهیم اول از خودمان بپرسیم می­خواهیم چه کار کنیم؟اولین سوال از خودتان یکی از تکنیک های ثابت قدم بودن شما در کار و اهدافتان می شود.

 

تکنیک دوم

انتهای کار خودتان را در ذهن­تان تجسم کنید...

 یعنی اگر این کار انجام شود قراره این اتفاق برای من رخ دهد و در ذهنتان تصویر سازی کنید.

 

تکنیک سوم

 از خودتان بپرسید چه طوری قراره بهش برسم از چه روشی؟

 و این را برای خودتان مشخص کنید .

 

تکنیک چهارم 

آیا این بهترین راهیه که من انتخاب کردم؟

 اگر یاد بگیریم برای انجام هر کاری­ از همین چهار تا سؤال استفاده کنیم و خیلی اوقات از تفکر کند به جای تفکر تند استفاده کنیم شاید این قدر برنامه ­ریزی­ هایمان با شکست مواجه نمی­ شدند.

 

چهارم گام برای نظم و برنامه ریزی در زندگی


گام سوم نظم در برنامه ریزی:

 

 در این گام میگوییم برای اهمیت نظم و برنامه ریزی باید برای هر چیز یا کاری باید خونه ­ای وجود داشته باشد به زبان خیلی عامیانه


           هر وسیله ­ای خونه­ ای داره یعنی چی؟

 یعنی ابتدا هر چیزی را که ما دریافت می­کنیم حالا می­خواهد یک نامه باشد و یا حتی یک خرید باشه که ما انجام داده باشیم، آن را به ترمینالش منتقل می­کنیم و بعد از زمانی که موقع پردازش آن ترمینال بود آن را جایگزین می­کنیم.

به هیچ وجه حق نداریم زمانی که حالا حتی یک کار هم خیلی کم طول بکشه آن را همان لحظه انجام بدهیم و علت این مسئله هم این است که اگر ما همان لحظه بخواهیم آن کار را انجام بدهیم تمرکز ما از بین می رود و از ناحیه­ ی زکاوت خودمان خارج می­ شویم چون همیشه اینگونه کارها برای ما پیش میاد. و این است اهمیت نظم و برنامه ریزی در زندگی .

اینجاست که مخاطبین من به دو دسته تقسیم می­شوند:

  •  یک سری از انسان­ ها که می­گویند این حرف­ ها خیلی حرف­ های ساده ­ای و نیازی به بیان کردن شان نیست
  • و یه سری­ های دیگه مثل من که می­گویند خب می­تونه زندگی منو تغییر بده و من تغییر دادم.

 بخوانید :

گام اول و دوم نظم در برنامه ریزی برای زندگی


گفتیم که اهمیت نظم و برنامه ریزی در زندگی اینه هر خونه یک وسیله ­ای باید داشته باشد و مهمان هم نمی پذیرد. یعنی چی؟ یعنی حتی چشم ما هم نمی­تونه مهمانش باشد یعنی به جز ترمینال هیچ چیزی نباید در معرض دید ما باشد یعنی محل قرار گرفتنش به گونه ­ای باید باشد که چشم ما هم آن را نبیند چون باعث می شود تمرکز ما به هم بریزد اما دسته­ بندی­ ها به چه صورته ؟

کالاها و وسایلی را که شما ساعتی احتیاج دارید مثل :

  • موس
  • کیبورد
  • کول دیسک
  • دفترچه یادداشت
  • یا کتابی دارید مطالعه می­کنیدمی تواند روی میز شما قرار بگیرد،آن هایی را که روزانه یعنی در طول روز یک بار یا دو بار نهایتاً بهشان احتیاج دارید به یک کشو دم دستی مثل
  • کیف پول
  • عینک آفتابی
  • خودکار و..

را در آن کشو قرار می­دهید که خیلی جلو چشم­تان نباشد چون همین جلو چشم بودن­ ها باعث ایجاد دغدغه­ های ذهنی می­شود و اهمیت نظم و برنامه ریزی را در زندگی برای ما کم می کند.

آن چیزهایی که هفتگی ما احتیاج­شان داریم مثل شارژها در کشوهای یه کم دورتر قرار می­دیم و در بحث آرشیو هم خب همه­مون می­دونیم اون مستنداتی که به روزترند باید نزدیک دست­مون قرار بدیم و اون­ هایی که احتیاج نداریمو دورتر قرار بدیم. احتمالاً فکر می­کنید نکات خیلی ساده ­ایه اما باور کنید بیشترین دغدغه­ ی استقرار نظم در همین گام سوم اتفاق می­افته.


گام چهارم استقرار نظم

در اصل اصلی­ترین و مهمترین گام در استقرار نظم که همان پردازش ترمینال ­هاست. ما تا الان چه کار کردیم؟


گام اول : شناسایی ترمینال ها

گام دوم :کاهش ترمینال ها

گام سوم : وسیله ­ای خونه ­ای دارد و مهمون هم نمی پذیرد

و گام چهارم پردازش دقیق ترمینال­ ها یعنی چی پردازش دقیق ترمینال­ ها؟ یعنی این که هر موقع که ما تصمیم می­گیریم و در برنامه­ هایمان نوشتیم پردازش ترمینال،

تمام کارها و چیزهای در اون ترمینال باید به صفر برسه، به صفر مطلق

احتمالاً اوایلش زمانی که بخواهیم نظم استقرار بدهیم شاید پنج روزی طول بکشه اما این قول رو به شما می­دهم که بعد از اون پنج روز ، هفته ­ای فقط دو ساعت زمان بگذارید و تمام ترمینال­ هایتان را پردازش کنید و این خیلی خبر خوبیه.

 

شاید خیلی­ ها بگن آقا ما وقت نداریم هفته ای دو ساعت، دو ساعت خیلی زمان زیادی هست ولی باید به شما بگویم که همین الان شما حداقل هفته ­ای ده ساعت رو صرف پیدا کردن وسایل و مستندات­تون می­کنید و این خیلی زمان بیشتریه اما چون آگاه نیستید فکر می­کنید زمان کمتری رو صرف می­کنید.

 خب برای این پردازش چه کار باید انجام بدید؟

باید در تقویم خودتان یک زمانی رو مشخص کنید ویژه­ ی پردازش ترمینال­ ها حالا بعضی­ ها براساس نوع کارشان هفتگی و یا این که می­توانید بعضی از ترمینال­ هایتان  را حتی هفتگی کنید.

من خودم بعضی از ترمینال­ هایم را روزانه و یا بعضی­ ها را حتی ساعتی چک می­کنم مثلا پیام­رسان­ ها را من هر ساعت چک می­کنم و یا این که ایمیل ، ایمیلم را من هر سه ساعت یک بار چک می­کنم به خاطر این که نوع کارم این جوری ایجاد می­کنه که من این ترمینال­ هارا این جوری پردازش کنم.

پیشنهادی که بهتون می­کنم هیچ ترمینالی را نذارید که بیشتر از یک  هفته جمع بشه چون تبدیل به یک انبار می­شه و پردازشش برایتان سخت می­شود. خب یادمون باشه که هر کار یا وسیله­ ای که در ترمینال داشتید سه فعالیت باید روش انجام بدیم چه کاری؟ کجا؟ و کی؟

بخوانید :

قورباغه خودت را قورت بده

 

 


قانون 20/80 یا اصل پارتو

قانون 20/80 یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در مدیریت زمان و زندگی افراد است. این قانون حاکی از آن است که 20 درصد از فعالیت‌های شما، 80 درصد نتیجه برای شما در بر خواهد داشت.

  • آقای ویلفردو پارتو در یک قانونی به اسم 20- 80 یک چیزی رو ثابت کرد که 80 درصد پول های ایتالیا در دست 20 درصد از آدم­هاست.

 خب یه سری نظریه ­ها اومد تعمیم داده شد بله 80 درصد پول ­های دنیا دست 20 درصد از آدم­هاست.

 بعد اومدن راجع به این فرضیه یه مقدار بیشتر تحقیق انجام دادن و متوجه شدند در خیلی از موارد دیگه صدق می­کند.

  • 80 درصد ترافیک جاده­ ها مربوط به 20 درصد اتوبان­ هاست،
  •  80 درصد فروش هر مغازه­ ای مربوط به 20 درصد اجناس آن مغازه است و دیدند در خیلی از زمینه­ ها این صدق می­کنه

یعنی اکثریت کم اهمیت و اقلیت پر اهمیت.

 

حالا مهم ترین سوال کارهای شما چه چیزهایی هستند؟

 

آن 20 درصد کلیدی را ما چه جوری پیدا کنیم؟ یک قانون خیلی راحتی به اسم قانون تفنگ ( حالا من خودم اسمشو گذاشتم ) یا قانون فشار فرض کنید که یک تفنگ گرفته شده پیش ذهن شما و به شما می گویند باید 20 درصد از کارها را فقط انجام بدهید و 80 درصد دیگه را حذف کنید.

خب ببینید اون 20 درصدی که شما فکر می­کنید نیاز به پیشرفت­تون داره یعنی برای پیشرفت­تون مهمه شما جدا می­کنید و یه مدتی روی اون 20 درصد تمرکز می­کنید اون 20 درصد روشون کار می­کنید، بعد می­بینید که چقدر نتایج مثبت­تری داره درآمدتون چقدر افزایش پیدا می­کنه، چقدر اعتماد به نفس­تون بالاتر می­ره.

خب پس ازتون خواهش می­کنم هر روز 20 درصد کارهای مفید خودتونو پیدا کنید و برای روی اون ­ها متمرکز بشید تا 80 درصد نتیجه­ ی مثبت­ تر رو بخواهید در زندگی و برنامه روزمره­ تان به دست بیاورید.

 

اگه در برنامه ریزی کارهاتون مشکل دارین مقاله اصول برنامه ریزی رو بخونید.

 

استفاده از قانون 20 80 در زندگی

به همین دلیل تا زمانی که 20 درصد کار مهم و با ارزش پیش رو دارید، باید از انجام 80 درصد کار بیهوده جداً خودداری کنید. قبل از شروع به انجام هر کاری، از خود بپرسید که این کار جزو 20 درصد فعالیت مهم زندگی‌تان است یا جزو 80 درصد فعالیت کم اهمیت؟

هیچ‌گاه کارهای کوچک را اول انجام ندهید. به یاد داشته باشید انتخاب شما هر چه که باشد، وقتی آن را بارها و بارها تکرار کنید، برایتان عادت می‌شود و ترک آن سخت خواهد بود. وقتی عادت کنید که روزتان را با کارهای کم اهمیت شروع کنید، خیلی زود به این شیوه عادت می‌کنید و این عادتی نیست که شما بخواهید در خود پرورش دهید.

همین که کار بر روی یک موضوع با اهمیت را آغاز کنید، انگیزه لازم برای ادامه دادن آن را پیدا خواهید کرد. تنها فکر کردن به شروع و اتمام یک کار مهم به شما انگیزه لازم را می‌دهد تا بر تنبلی خود غلبه کنید. معمولاً انجام کامل یک کار با ارزش به همان اندازه زمان می‌برد که یک کار کم ارزش زمان خواهد برد با این تفاوت که تکمیل کار با ارزش، احساس رضایت و غروری فوق‌العاده به شما می‌دهد در حالی که وقتی با همان میزان زمان و انرژی، کاری کم ارزش را تا آخر انجام می‌دهید، احساس رضایت شما بسیار اندک و ناچیز خواهد بود.

 

قانون 20/80 در مدیریت زمان

مدیریت زمان، در اصل مدیریت زندگی است که به معنی تسلط بر فعالیت هایی است که پیش رو دارید. شما به راحتی می‌توانید فعالیت های بعدی خود را انتخاب کنید، ولی نکته مهم در تعیین موفقیت شما در زندگی و کار، میزان توانایی شما در انتخاب بین چیزهای مهم و چیزهای کم اهمیت است. افراد موفق خود را موظف می‌دانند تا هر روزشان را با مهمترین وظیفه‌ای که پیش رو دارند آغاز کنند.

 

بخوانید :

اصول طلایی برنامه ریزی

 

استفاده از قانون 20/80 در هدف گذاری

تمامی اهدافی را که برای دست یابی بهشان تلاش می کنید، مد نظر قرار بدهید و زمان، انرژی یا سرمایه صرف‌شده برای هر یک از آنها را با میزان سوددهی فعالیت ها یا نزدیک شدن به هر هدف مقایسه کنید. سوددهی فعالیت ها برای شما هر چیزی می تواند باشد: از بهبود سلامت جسمانی گرفته تا بهتر شدن زندگی از لحاظ روابط عاطفی. برای به کار گرفتن قانون 20/80 باید سعی کنید تا حد امکان اهدافی را دنبال کنید که بیشترین سوددهی و ارزش را برای تان خواهند داشت.

 

دوره تکنیک های هدف گذاری رایگان کلیک کنید.

 

بخوانید : مقاله مدیریت زمان



دروه مدیریت زمان چیست؟

 احتمالا شما هم با مدیریت زمانتان مشکل دارید یا این که خیلی ایده ­ها در ذهنتان دارید ولی فکر می­کنید همیشه زمانی برای پردازش آنها ندارید؟ و یا هر روز چیزهایی را می­نویسید و یک سری کارها را از این لیست به لیست بعدی منتقل می­کنید که فردا انجامشان بدهید و فردا هم دوباره یک تعداد به لیست بعدی؟

همیشه برای کار کردن­تان استرس دارید و فکر می­کنید همیشه یه کوهی از کارها جلویتان است و هر چی هم کار می­کنید این کارها تموم نمی­شه؟

 خب در این مقاله برای شما ابزارهای مدیریت زمان را معرفی کنیم:

میلیون­ها نفر آدم از سرتاسر دنیا روزانه تصمیم می­گیرند که بخواهند از فردا از ابزارهای مدیریت زمان و برنامه ­ریزی استفاده کنند برای همین ما هر شب، برای مثال خودمان را در نظر بگیریم یه لیست از کارهایمان را آماده می­کنیم که از فردا طبق اون لیست بخواهیم کارمان را شروع کنیم این لیست بلند، بلند و بلندتر میشود و ما این لیست را همش با خودمان حمل می­کنیم.

یک کاری که خیلی برای همه­ ما جا افتاده است شب قبل ، میزمان را تمیز می­کنیم و تصمیم می­گیریم از فردا صبح طبق آن چک لیستی که نوشتیم کارهایمان را انجام بدهیم، همه چیز خوب پیش می­رود اما یک هفته بعد، نهایتاً یک هفته تمام انگیزه مان را برای ادامه راه از دست می­دهیم یا این که اصلا حتی دوست نداریم لیست را بنویسیم چرا ؟

 

چون با نوشتن اون لیست یا این که خیلی خودمان را درگیر کارها می­کنیم و یا این که خسته می­شویم و انگیزه­ مان را از دست می­دهیم. همین میلیون­ها آدم در جهان بعد از چند روز تصمیم می­گیرند که مدیریت زمان کلاً چرت و پرته و هیچ کاربردی ندارد.

ولی جالبه بدونید اگر مهارت­های مدیریت زمان رو بلد نباشید و برنامه­ ریزی کنید، ضرر و و زیانی که بهتون وارد می­شود به مراتب بیشتر از زمانیه که کلاً برنامه ریزی نمی­کنید. پس بیایید یک بار برای همیشه این را با خودتون حل کنید که آیا می­خواهیم برنامه­ ریزی کنیم؟ می­خواهیم از عمرمون استفاده کنیم یا نه؟

 

بخوانید :

3 اصل طلایی برنامه ریزی

 

همه ­ی ماها در کل جهان 24 ساعت زمان داریم ولی چرا یک نفر می­شود استیو جابز یا یک نفر می­شود گاندی که ما با اختلاف کیلومترها فاصله و یا گذشت زمان ­های زیادی اون­ هارو خیلی خوب می­شناسیم اما واقعاً خودمون داریم با زندگی خودمون چه کار می­ کنیم؟

 

ما عادت کردیم هر روز بیدار شویم یک سری کارهای روتین و روزمره رو انجام بدهیم و بعد براساس اون کارهای بیاییم تصمیم بگیریم به عبارتی کاری را انجام می­دهیم که صدایش در ذهن ما بلندتره یعنی ما اقدامی برخورد نمی­کنیم، کنشی برخورد می­کنیم

برخورد کنشی یعنی چی؟

یعنی ما تصمیم نمی­گیریم چه اقدامی انجام می­دهیم، ما فقط میایم نسبت به اتفاقاتی که در اطراف ما می افتد واکنش نشان می­دهیم و همین میشود که از هدف­مان گم می­شویم، نقشه­ ی راهمان را گم می­کنیم هدف را می­نویسیم ولی نمی­دانیم چه جوری باید به اون هدف­مان برسیم. ما سعی می­کنیم که بخواهیم بیایم متوجه بشیم، نقشه­ی راه پیدا کنیم و این که اصلا قراره چه کار کنیم؟

 گام های مدیریت زمان

هر کدام از این گام ­ها در دوره­ ی مدیریت زمان به سبک حرفه ­ای به صورت کامل توضیح داده می­شود.

گام اول :

 اولین گام در مدیریت زمان اندازه­ گیریه یعنی چی؟ یعنی این که شما قبل از این که کاری را شروع کنید باید برای خودتان بنویسید، تخمین بزنید که این کار چقدر زمان می­بره و در طول مدت اون زمانی که من دارم این کار را انجام می­دهم قراره چه اتفاقاتی بیفته و چه نتایجی به دست بیاد؟ ما خیلی ­هامون مهارت تخمین زدن را نداریم که در این دوره آموزش می­بینیم که چه جوری تخمین بزنیم؟ این اولین و مهمترین گام­ه.

 

 

گام دوم :

گام دوم آنالیز کردن خب ما یه مدت زمانی را داریم صرف می­کنیم، یه سری کارها را داریم انجام می­دهیم باید بیایم آنالیز کنیم که این کارهایی که ما داریم انجام می­دهیم چه چیزی بوده؟ چه نتایجی داشته و این خیلی برای ما اهمیت داره.

 

 

گام سوم :

گام سوم بهبود مهارت­های مدیریت زمانه ما اگر روزانه مهارت­ های خودمان را بهبود ندیم واقعیتش اینه که از دنیای خودمون عقب می­مونیم، ما باید یاد بگیریم که مدیریت زمان شیوه­اش تغییر کرده در زمانی که ابتدای مهارت­های مدیریت زمان دانشی که به ما آموزش داده می­شه مهارت زمان تک بعدی به ما یاد داده می­شه یعنی چی؟ یعنی مهارت مدیریت زمان براساس راندمان که خیلی از ماها همین تفکرمونه ببینیم چقدر راندمان داشتیم پس اون موقع ما توانستیم زمان خودمون رو مدیریت کنیم.

 

در تفکر دو بعدی علاوه بر این که ما اومدیم راندمان را در نظر گرفتیم می­گه خب بیایید اولویت­بندی هم کنید

خیلی قشنگه یعنی چی؟

یعنی این که بیاییم متوجه بشیم در این زمان کدوم کار اهمیت بیشتری داره برای انجام؟ اما یه سؤال آیا احساسات­مون هم دخیل می­شه؟ اگر ما تا به حال لیست رو نوشتیم و کارها را براساس اولویت­بندی انجام دادیم چرا بعد از یک هفته مسیرو گم کردیم؟

واقعاً چرا هیچ وقت انگیزه­ای برای ادامه­ ی مسیر نداشتیم؟

 به دلیل این که ما انسان­ها افرادی احساسی هستیم و چون احساس را در برنامه­ ی مدیریت زمان خودمون دخیل نکردیم همین باعث می­شود که بی­انگیزه شویم.

پس در دوره مدیریت زمان ما میایم تفکر سه بعدی را در خصوص مدیریت زمان یاد می­دهیم همین آموزش می­شود بهبود مهارت ­های مدیریت زمان که خیلی هم می­تونه برای ما جذاب باشه، بهبود این که آگاه باشیم نسبت به این که دزدهای زمان ما چه چیز هایی هستن؟ خیلی اوقات ما با یک سری دزدها رو خودمان بهشون بفرمایید می­گیم، بفرمایید داخل بفرمایید...

در صورتی که غافلیم از این موضوع که با هر بله­ ای که داریم می­گیم به چند تا از اهداف خودمان داریم نه می­گیم.

در دوره مدیریت زمان یاد می گیریم چه جوری این­ها را شناسایی کنیم؟ چه جوری کارها اولویت­ بندی کنیم؟ آقا من یه لیست دارم چه جوری این­ ها را بیایم اولویت­ بندی کنم؟ 

دوره جامع مدیریت زمان و برنامه ریزی

 

چرا ما رژیم می­گیریم بعد از یه مدت ول می­شه؟

 چرا ما میاییم یه سری اپلیکیشن­ های مدیریت زمان رو روی گوشی­ هامون نصب می­کنیم، دفتر برنامه­ ریزی می­گیریم می نویسیم ولی بعد از یه مدت انگیزه نداریم؟

 

ما در دوره جامع مدیریت زمان ابزارهای مدیریت زمان رو آموزش می­دهیم، مدیریت زمان یک سری ابزارها داره که در این دوره براساس اون ابزارها پارامتر به پارامتر حتی نصب و راه­اندازی نرم­افزارش که کارها را چگونه وارد کنیم، لیست­ها به چه صورتی وارد بشه همه این­ها دقیقاً دسته به دسته براتون توضیح داده می­شه.

 

 

 

 ابزاری که ما در این دوره استفاده می­کنیم براساس روش جی تی دی (GTD) آقای دیوید آلن هستش که این روش به عنوان پایه ­گذار روش انجام رساندن کارها بدون استرس نام گرفته .

ما در این دوره همین روش رو آموزش می­دهیم. دوستانه بهتون توصیه می­کنیم همونجوری که روش جی تی دی زندگی من رو و دنیای من رو تغییر داد شما بیایید در این دوره شرکت کنید تا متوجه بشید که آیا واقعاً می­شه قابل تغییر بود یا نه؟